جزئیات تجربه

عنوان تجربه
رفع معضل اعتیاد محله
آسیب اجتماعی
1385/01/01
1441/01/01

اطلاعات تجربه

شرایط محله ما به شدت خراب بود و ما دوست داشتیم که محله را نجات دهیم و دیدیم که مهم ترین موضوع محله ما بحث اعتیاد است که زیشه خیلی از مشکلات محله است و تصمیم گرفتیم در این زمینه ورود کنیم.
ما جمعی از دانشجویان مقطع کارشناسی بودیم که دلمان برای شرایط محله مان، که جنوب شهر بندرعباس است، میسوخت و آمدیم که این شرایط را تغییر دهیم. ابتدا رفتیم و تحقیق کردیم که چه چیزی باعث این مشکلات محله ما شده است؟ مشکلاتی از قبیل مشکلات اقتصادی، فرهنگی و تربیتی، قضایی و ... که ریشه جمع کثیری از این مشکلات را بحث اعتیاد یافتیم و تصمیم گرفتیم که این معضل را تا جایی که میتوانیم در محله برطرف کنیم. ابتدا باید یک گفتمان سازی بین ما و مردم صورت میگرفت. باید بهشان آموزش میدادیم که اعتیاد چه بلاهایی میتواند سر یک خانواده بیاورد. نمیشد از زور استفاده کرد پس باید از راه دوستی و صحبت وارد میشدیم. ابتدا با اعضای دلسوز محله مثل امام حماعت مسجد صحبت کردیم سپس با تلاش از ریش سفید های محله خواستیم با ما همراهی کنند تا بتوانیم با خانواده ها ارتباط بگیریم. از طرفی دیگر راه در ارتباط با خانواده را دانش آموزان و بچه های محله دانستیم. یعنی ما به مدرسه محله رفتیم و با مدیر و معلمان صحبت کردیم و آموزش هایی به آنها دادیم که بروند در خانه و پدر یا مادرشان که درگیر اعتیاد است را در وهله اول چگونه با ایشان برخورد کنند و سپس در وهله دوم بتوانند کاری بکنند که اعضای معتاد خانواده در کمپ ترک اعتیاد ما حاضر بشوند. (کمپ ترک تعتیاد در محله با استفاده از ضرفیت ادارات دولتی مثل کمیته امداد و بهزیستی برپا کردیم تا اعضای معتاد محله را در آنجا ترک دهیم). سپس این آموزش ها و حرف ها باعث شده بود که خیلی از افراد از دام اعتیاد رهایی پیدا کنند و برایشان سعی کردیم که کاری هم بعد از ترک اعتیادشان سرپا کنیم(افرادی که ترک کرده بودند را هر چند وقت یکبار چک میکردیم که دوباهر به اعتیاد برنگشته باشند) که خدایی نکرده دوباره سر از اعتیاد پیدا نکنند. دایره ما هم صرفا اعتیاد نبود و در زمینه فرهنگی و حتی مشکلات عمرانی محله نیز ورود پیدا کرده بودیم. بعد ار بازگشت آدمها، از ظرفیت آنها در محله برای سرپا کردن محله نیز استفاده کردیم که هر کس با توجه به توانی که دارد، کمک کند به افراد محله. گروه جهادی دانشگاه ها بسیار توانستند کمک ما کنند به نحوی که حیلی پای کار آمدند و آموزش ها به افراد محله با این افراد صورت میگرفت. ما در کوچه ها هم یکی از افراد همان کوچه را معتمد خودمان قرار داده بودیم که شرایط کوچه را برایمان شرح میداد. دستگاه ها و ادارات هم ابتدا به هیچ وجه پای کار ما نبودند تا با پیگیری زیاد ما و نمود پیدا کردن کار ما برای آنها، خودشان پای کار آمدند
ابتدا گروه جهادی دانشکاه ها فقط کمکمان کردند که بسیار گره گشا بود. سپس ما صحبت را با کارشناسان ساده ادارات شروع کردیم و قصد داشتیم همه دستگاه هارا پای کار بیاوریم. به جلسه تامین شورای اداری راه پیدا کردیم و کارگروهی تشکیل داده شد با حضور ارگان هایی مثل ستاد مواد مخدر معاونت اجتماعی ناجا، فرمانداری، شهرداری، بهزیستی و اداره ارشاد حضور داشتند که به تقطه ای رسید که فرماندار گفت تمام کار های بحث اعتیاد ذیل این گروه انجام شود. که همه ارگان ها کمک کردند و ارتباط خوبی گرفتیم.
قشر آسیب دیده و در معرض آسیب اعتیاد. چون افرادی بودند کخ به خاطر اعتیاد همسایه درچار مشکلات فراوانی شده بودند.
معضل شناسی دقیق و استفاده از خود افراد آسیب دیده در این جریان که برگشته بودند. و تلاش زیاد برای رفع این معضل
.
اعتیاد به صورت خوبی کاهش پیدا کرد و زندگی هایی و خانواده هایی واقعا نجات پیدا کردند و به شرایط عادی زندگی برگشتند

مستندات تجربه